دهمین پدرانه

دهمین پدرانه - امام خامنه ای
عفو رهبری خبرساز بود؛ آنهم بلافاصله بعد از عکس های دلنشین جشن تکلیف با فرشته های کوچک و پاک. ایندو را باید با هم دید. هردو پدرانه است. هم خنده های صمیمانه و هم گذشت آموزنده. 
محبت پدر برای همه فرزندان است و البته جلوتر از اخمش. چه بسا اخمش نیز از سر محبت است و همه اش نیز از ابتدا تا انتها دستگیری. 
 
اشتباه نشود؛ رفتار پدرانه را نباید تنها به عفو و گذشت دید. از روز اول اغتشاشات چنین است، همه اش از همین جنس است. 
 
یکم. روز اول بها ندادند و هیچ نگفتند. عبور کردند و چشم پوشیدند. خطائی بود که نباید برجسته می شد. 
 خلاصه اولین پدرانه بی اعتنایی به خطای فرزند بود. 
 
دوم. از سخنرانی دوم به بعد انگشت را سمت خناسان و شیاطین اصلی بردند. حتی به بداخلاقی چهره ها نیز توجه نکردند. تاکید کردند این جماعت نیز با مردم اند و انقلاب.
 دومین پدرانه شان بی اعتنایی به اختلاف های داخلی و انگشت اشاره به بیرون از خانه بود. 
 
سوم. تلاش کردند تحلیل فرزندان را نسبت به وقایع اصلاح کنند. اصرار داشتند که این اغتشاشات ثمره پیشرفت شماست نه ضعف ها. نخواستند تلخی های آن ایام باعث شود، واقعیت ها دیده نشود و اعتماد به نفس ملی لطمه ببیند. 
سومین پدرانه تصویر و ترسیم قدرت ملی بود، نشان دادن حرکت و پیشرفت در زیر آتش کین ها. 
 
چهارم. تصریح داشتند به سطح بندی خطاها. مدام هم تکرار کردند؛ “نکند همه را با یک چوب قضاوت کنید.” اینکه بین جاهل و غافل و مجرم تفاوت است. بین هیجان زده و دشمن فاصله است. 
چهارمین پدرانه تفکیک میان خطاها بود. 
 
پنجم. اجازه رفتار تحکم آمیز به نظمیه و امنیه ندادند. سیاست “کشته دهیم اما نکشیم” برای چنین مرشدانه ای بود. گوئی می دانستند این اغتشاشات ثمره جهل مجازی است و راهش خون ریختن نیست. 
پنجمین پدرانه این بود که هزینه دهیم، اما فرصت دهیم تا آگاهی رشد کند و دیگران بهوش شوند. 
 
ششم. مانع ظاهرگرایی شدند. فرمودند چه بسا دختران شل حجابی که دلشان با انقلاب و اسلام است: “همین ها مشت محکم بر دهان دشمن زدند.”
ششمین پدرانه عبور از ظاهر و دیدن باطن فرزندانش بود. 
 
هفتم. انقلابی ها را دعوت به خویشتنداری کردند. اینکه صبوری بخرج دهید و اجازه ندهید از سر خشم و ناراحتی گرفتار قانون شکنی شوید. 
 هفتمین پدرانه دعوت به صبر انقلابی بود. 
 
هشتم. دیگری صداقت در اوج اغتشاش بود. وقتی از خودی ها خطا دیدند، بلافاصله واکنش نشان دادند و دلجوئی کردند. ماجرای اعزام سفرای شفقت به زاهدان از این جهت الگو بود. 
 هشتمین پدرانه درس حریت و صداقت در پذیرش خطا بود؛ آنهم خطای دیگران. 
 
نهم. خونخواهی برای فرزندان مظلومش بود. لاله های پرپری که به نام انقلاب و اسلام جاودانه شدند تا بیرق “آرمان” بالا بماند. از روح الله تا دانیال و حسین و… را به آغوش کشیدند و سر مزارشان سلام دادند تا نام شان ثبت بر تاریخ شود. 
 نهمین پدرانه خونخواهی از سر غیرت مقابل شیاطین بود.
 
و دهم. گذشتند چون احساس کردند تلنگری بس است. چون غرض نهایی، دستگیری است نه مچ گیری. هدایت است نه صرفا مجازات.

فرماندهی کل قوا اول معلم است و راهبر.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *